loading...
دوستان
خرید هاست
ایمان بازدید : 142 دوشنبه 15 اسفند 1390 نظرات (0)

.......این محمد رضا هم دست بردار نیست ، میخوای بری برو دیگه کسی کاری باهات نداره، حنما شبنم بهش زنگ زده گفته ، فقط اون میدونه حال من الان چطوریه ، بله محمد جان ، چیکار داری ؟ (( میخوام ببینمت کجایی )) نمیدونم ، ( سعی داشت گریه و ناراحتی رو پنهان کنه ) (( بگو کجایی )) میام سر همون چهار راه انقلاب که توی ایستگاه نشسته بودیم ، قدم برداشتن برام خیلی سخته ، حالا چطوری برم ، میرم ، شبنم هم ازم خواست ، ولی انگار از دست دادن همه چیز و همه کس الان دیگه برام فرقی نمیکنه ، سر چهارراه دیدمش ، براش دست تکون دادم ، اومد این طرف خیابان ، (( بریم خونه )) با خنده گفتم من خودم میرم بابا چیزیم نیست که ، دلم نمیخواست از عمق دلم با خبر باشه ، ( با اصرار سوار تاکسی شدیم ، از این تاکسی های ون بزرگ سبز ، عقب عقب سمت چپ نشستم و محمد کنارم ، نمیدونم چرا دلم نمیخواست دوست ...  

برای مشاهده داستان روی اصل مطلب کلیک کنید...             

       اصل مطلب...                   

داستان عاشقانه دوم....کلیک کنید.

 

 

براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
ایمان بلاگ
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    وبلاگ را چگونه میبینید؟
    ارتباط شما با من؟
    مایل به همکاری بامن درزمینه طراحی وبلاگ هستید؟
    ایمان

     

    درکل مخلصیم...

    saat
    m.amintoosi

    seda web

    تماس وارتباط فوری با مدیر
    اعلام مانده حساب بانک تجارت
    هاست

    آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 13
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 60
  • آی پی امروز : 58
  • آی پی دیروز : 36
  • بازدید امروز : 65
  • باردید دیروز : 103
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 616
  • بازدید ماه : 505
  • بازدید سال : 7,458
  • بازدید کلی : 49,137
  • رمضان

    math

    iman blog..کاربرد ریاضیات

    سامانه پیامک